دانستنی ها

دانستنی های جنگ ویتنام

تاریخ بشر همواره سرشار از ناگفته هاست…رازهای که با گذشت زمان آشکار می شوند. اصولا پایان جنگ های قرن بیستم برای طرف های درگیر همیشه پشیمان به همراه داشت. جنگ ویتنام طولانی ترین و پرتلفات ترین جنگ آمریکا در قرن بیست یک بوده است. جنگی که برای آمریکایی ها جز ضرر مالی و نظامی هیچ سودی نداشته بود. 50 هزار سرباز آمریکا و بیش از یک میلیون ویتنامی در این جنگ کشته شدند. بزرگترین جنگ بعد از جنگ جهانی دوم .. جنگ ویتنام جهنمی بود که دو طرف برای خود ساخته بودند. جهنمی که فقط خروج آمریکا از آن می توانست به پایان برسد.

در جریان جنگ جهانی دوم، هندوچین به تصرف نیروهای ژاپن درآمد و دست نیروهای فرانسه که پیش از آن نیروی مستعمراتی آن منطقه بودند از کشورهای منطقه موقتاً کوتاه شد. با شکست ژاپن در پایان جنگ نیروهای ملی و نیز کمونیست‌های ویتنام استقلال ویتنام را خواستار شدند و در دوم سپتامبر ۱۹۴۵ هوشی مین تشکیل کشور مستقل ویتنام را در هانوی اعلام کرد.

نیروهای فرانسه که از اسارت نیروهای ژاپن درآمده بودند دوباره سعی در کسب سلطه خود در هندوچین و ویتنام کردند. این امر با مقاومت نیروهای ویتنامی (معروف به ویت مین) زیر فرماندهی هوشی مین روبرو شد و جنگ‌های معروف به جنگ اول ویتنام در گرفت.

جنگ ویتنام
زمان ازسال ۱۹۵۵ تا ۳۰ آوریل ۱۹۷۵
مکان ویتنام، کامبوج، لائوس
نتیجه پیروزی ویتنام شمالی
جنگندگان
Flag of Vietnam.svg ویتنام شمالی
FNL Flag.svg ویت‌کنگ
 چین
Flag of the Soviet Union.svg شوروی
 کره شمالی
Flag of Democratic Kampuchea.svg کامبوج
Flag of South Vietnam.svg ویتنام جنوبی
 ایالات متحده آمریکا
 کره جنوبی
 استرالیا
 فیلیپین
 نیوزیلند
Flag of the Khmer Republic.svg جمهوری خمر
 تایلند
Flag of Laos (1952-1975).svg پادشاهی لائوس
ایراننیروهای نظامی آزادی‌بخش جهانی

در سال ۱۹۵۰ رئیس‌جمهور آمریکا ترومن ۳۵ نفر از افراد گروه کمک و مشاوره نظامی را برای آموزش و مشاوره به کمک فرانسه فرستاد تا بتواند سلطه مستعمراتی خود را در ویتنام حفظ کند.

در ۱۹۵۴ نیروهای ویت مین شکست سختی در دین بین فو به نیروهای فرانسه وارد کردند و در نتیجه فرانسه در کنفرانس ژنو به استقلال سه کشور مستعمره خود یعنی کامبوج و لائوس و ویتنام رضایت داد اما در موافقتنامه‌های کنفرانس ژنو ویتنام موقتاً به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده بود. هدف ظاهراً آن بود که پس از رای‌گیری از مردم ویتنام تکلیف حکومت در این کشور معلوم شود. حکومت ویتنام جنوبی زیر رهبری نگو دین دیم با تشویق آمریکا از شرکت در مذاکرات مربوط به ترتیبات این رای‌گیری سر باز زد. در همین دوره حکومت ویتنام جنوبی با حمایت آمریکا به سرکوب شدید کمونیست‌ها پرداخت و بسیاری از مردم به اتهام کمونیست بودن اعدام شدند.

برخی از نیروهای ویت مین که در جنوب باقی‌مانده بودند دست به مقاومت مسلحانه علیه حکومت نگو دین دیم زدند و نیروهای ویتنام شمالی نیز پس از مدتی به حمایت از این مبارزات در جنوب پرداختند.

جبهه ملی آزادی بخش ویتنام جنوبی تشکیل شد. حکومت ویتنام جنوبی افراد این جبهه را ویت‌کنگ می‌نامید که کوتاه شده عبارت «کمونیست ویتنامی» (ویت نام کنگ سان – Việt Nam Cộng Sản) به زبان ویتنامی بود.

جنگ ویتنام (به ویتنامی: Chiến tranh Việt Nam) نام مجموعه عملیات و درگیری‌های نظامی‌ای است که از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ بین نیروهای ویتنام شمالی و جبهه ملی آزادی‌بخش ویتنام جنوبی معروف به «ویت‌کنگ» از یک سو، و نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش به ویژه ایالات متحده آمریکا از سوی دیگر رخ داد.

دولت آمریکا (دوایت آیزنهاور – Dwight D. Eisenhower) حضور آمریکایی در جنگ را به عنوان راهی برای جلوگیری از گسترش و کنترل کمونیسم در ویتنام جنوبی می‌دانست. این قسمتی از استراتژی گسترده‌تر (در سطح جهانی) برای جلوگیری از کمونیسم بود که شامل ایران در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد برای جلوگیری از رشد حزب توده نیز می‌شد. با توجه به تئوری دومینو(Domino theory) اگر یک منطقه کمونیستی می‌شد مناطق اطراف را هم به دنبال خودش پایین می‌کشید (بعد از اتحاد جماهیر شوروی، چین، کره شمالی، ویتنام، لائوس …). و سیاست آمریکا کنترل کل ویتنام در دست کمونیسم را غیرقابل قبول می‌دانست. دولت ویتنام شمالی(North Vietnam) و ویت‌کنگ‌ها(Viet Cong) برای اتحاد تحت حکومت کمونیستی می‌جنگیدند. آن‌ها اختلاف را ابتدا جنگ مستعمراتی فقط علیه نیروی‌های استعماری فرانسوی می‌دانستند اما وقتی آمریکا به فرانسه پیوست اختلاف را به جنگ علیه کل دولت ویتنام جنوبی که آن را دولت دست نشانده آمریکا یا عروسک خیمه شب بازی مطرح می‌کردند تغییر دادند.

امروز جمهوری سوسیالیستی ویتنام به نام ویتنام معروف است. از موارد مشابه پیشرفت کمونیسم مربوط به رژیم عرب سوسیالیستی بعث عراق نیز می‌شده است. لازم است ذکر شود که سوسیالیسم دارای تعاریف متعدد قدیم و مدرن و شاخه‌های متنوع است. اما در تعریف مارکسیسم(کارل مارکس) که تفکر ریشه‌ای کمونیسم است،سوسیالیسم را به گذار از نظام سرمایه داری کپیتالیسم به نظام کمونیستی می‌گویند (نیمه کمونیستی). که ظاهراً تعریف قدیم آن می‌باشد.

با حمایت چین و شوروی از نیروهای ویت‌کنگ و ویتنام شمالی و نیز حمایت آمریکا و متحدانش از نیروهای ویتنام جنوبی، درگیری‌های ویتنام بالا گرفت و بتدریج به جنگی بزرگ در سراسر ویتنام و گاه در نقاط دیگر هندوچین تبدیل شد.
حمله تت

الگو:Tet Offensive در سال ۱۹۶۸ نیروهای ویت‌کنگ و ویتنام شمالی هم‌زمان با عید تت و آغاز سال ویتنامی، حمله‌های گسترده‌ای را در سراسر ویتنام جنوبی آغاز کردند که به حمله عید تت مشهور شد. اگر چه این حمله‌ها از نظر نظامی موفقیت زیادی نداشت اما گسترده بودن و شدت آن و نیز پوشش خبری آن در سراسر جهان و بویژه در داخل آمریکا، افکار عمومی را بشدت بر ضد آمریکا بسیج کرد و تظاهرات ضد جنگ در آمریکا را به دنبال داشت.
ویتنامی‌کردن جنگ

دولت آمریکا به تدریج به علت شکستهای متعدد و عدم شناسایی ویت کنگ‌ها از مردم عادی و عدم آشنایی با منطقه و تاکتیک رزمهای نامنظم که ویت کنگ‌ها در آن بسیار موفق بودند مجبور شد تا نیروهای خود را از ویتنام فراخواند و کار دفاع از حکومت ویتنام جنوبی را به خود آن حکومت بسپارد؛ که البته مهم‌ترین علت ترک مخاصمه آمریکا نبود اعتماد سیاسی و مخالفت‌های روزافزون در خود آمریکا بود.

در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ نیروهای ویت‌کنگ و ویتنام شمالی سایگون را گرفتند و جنگ ویتنام به پایان رسید. (البته این اتفاق همواره با اقدامات پشت پرده بلوک شرق و غرب امکان‌پذیر بود و نتیجه آن اجرای برخی قوانین در ویتنام بود)

در سال ۱۹۷۶ انتخاب مجلس ملی، راه را برای وحدت مجدد شمال و جنوب ویتنام فراهم نمود. (ذکر شده در مفاد قرار داد پاریس ۱۹۷۵)
بنای یادبود کهنه سربازان جنگ ویتنام

بنای یادبود کهنه سربازان جنگ ویتنام در سال ۱۹۸۲ در روز کهنه سربازان به طور رسمی افتتاح شد. این بنا در میان چمنزار شیب‌دار کانستیتوشِن گاردِنز (Constitution Gardens) در گردشگاه واقع میان بنای یادبود لینکلن و بنای تاریخی واشینگتن قرار دارد.

در آن زمان هدف ظاهرا این بود که پس از نظرسنجی سراسری از مردم ویتنام، تکلیف حکومت در این کشور معلوم شود اما در عمل داستان شکل دیگری داشت. آمریکا از ترس سقوط کل منطقه به دامان شوروی با این موافقت‌نامه مخالف بود و همین موضوع موجب شد تا با تشویق حکومت ویتنام جنوبی به رهبری «نگو دین دیم»، او را وادارند تا از شرکت در مذاکرات مربوط به رای‌گیری شانه خالی کند. این شد که در ۱۹۵۵ جمهوری مستقل ویتنام جنوبی به رهبری دیم رسما اعلام موجودیت کرد.

عدم برگزاری رای‌گیر سراسری موجب شد تا باقیمانده نیروهای ویت مین در جنوب همراه با اوج‌گیری نارضایتی عمومی شدیدا دست به مقاومت بزنند و جبهه آزادی بخش ویتنام که جنوبی‌ها افرادش را ویت‌کنگ صدا می‌کردند با پشتیبانی شمالی‌ها در ۱۹۵۹ شکل بگیرد.

آتش زیر خاکس‌تر
در طول سال‌های پایانی دهه۱۹۵۰ دامنه عملیات چریک‌های ویت‌کنگ رفته‌رفته گسترش یافت. درحالی‌که جنوبی‌ها با ناتوانی درگیر سرکوب کودتاهای داخلی بودند. آمریکا از۱۹۵۵ تا ۱۹۶۰ چند صدمیلیون دلارکمک و صد‌ها مستشار نظامى به ویتنام جنوبى اعزام کرد اما در عمل فایده‌اى نداشت؛ ‌طوری‌که تا ۸۰‌درصد روستاهاى ویتنام جنوبى به دست ویت‌کنگ‌ها افتاده. نیروهای ویت‌کنگ با استفاده از شبکه‌ای گسترده از تونل‌های زیرزمینی به سرعت جابه‌جا می‌شدند، همین موضوع به جابه‌جایی سریع واحد‌ها و پیچیده شدن درگیری با آن‌ها کمک می‌کرد.

نخستین نبرد جدی بین نیروهای طرفین در ۱۲ ژانویه ۱۹۶۲ در گرفت؛ زمانی که بالگردهای آمریکایی با هلی بورد بیش از ۱۰۰۰ سرباز ویتنام جنوبی در پناه آتش سنگین خود حمله به چریک‌ها را آغاز کردند. این تهاجم اگرچه در ظاهر موفقیت‌آمیز بود اما در پایان تاثیری در بر نداشت؛ چراکه کنترل روستا‌ها و راه‌هاى خارج شهرى در تصاحب ویت‌کنگ‌ها باقى ماند. اواخر ۱۹۶۳ دیم طی کودتایی خارج از کنترل که توسط آمریکایی‌ها پشتیبانی شد به قتل رسید. پیامد مرگ دیم بروز هرج و مرج در حکومت و روى کار آمدن ژنرال‌ها در ویتنام جنوبىبود

. تا این زمان آمریکا در ویتنام بیش از ۱۶ هزار سرباز داشت و این آمار روزبه‌روز در حال افزایش بود. درعین‌حال چیزی حدود ۵۰ هزار سرباز هم در کره بودند که در صورت نیاز امکان واکنش سریع در منطقه ویتنام را فراهم می‌کردند، با این وجود نیروهای آمریکایی هنوز نقشی فعال در جنگ نداشتند؛ به‌خصوص که کندی بیشتر به تقویت قوای دفاعی جنوب می‌اندیشید.

اما پس از دوران کوتاه کندی و روی کار آمدن معاونش، داستان به کلی تغییر کرد. جانسون، رئیس‌جمهوری جدید آمریکا به محض روی کار آمدن موضع تهاجمی گرفت؛ تا جایی که در ۱۹۶۴ در نطقى اعلام کرد که حاضر نیست بگذارد آسیاى جنوب شرقى مانند چین از دست برود. البته ایستادن پای این حرف بعد‌ها برای او خیلی گران تمام شد.

رویکرد جدید
کمک‌هاى پراکنده و پوشش هوایى آمریکا تا ۱۹۶۴ دردى را از ویتنام جنوبى دوا نکرد و تنها باعث شد تا ویت‌کنگ‌ها با حمایت جدى‌تر از سوى شمالى‌ها، چینی‌ها و شوروی قدرت بیشتری پیدا کنند. با جدی شدن خطر سقوط سایگون (مرکز ویتنام جنوبی) از تابستان ۱۹۶۴ آمریکا بار دیگر تصمیم گرفت تا حضور خود را در ویتنام تقویت کند و از این به بعد بود که سیل سربازان آمریکایى به منطقه سرازیر شد. آمریکا از کره جنوبی و استرالیا و چند متحد کوچک دیگر خود نیروی کمکی دریافت کرد؛ درعین‌حال فرماندهی مشترک عملیات‌های نظامی در ویتنام را نیز مستقیما برعهده گرفت.

در تابستان همین سال طی درگیری مختصر در خلیج تونکن، ناوشکن آمریکایى مادوکس برای مدتی کوتاه با ناوچه‌های ویتنام شمالی درگیر شد اما جان سالم به‌در برد. این‌‌ همان اشتباهی بود که آمریکایی‌ها منتظرش بودند. تا آن زمان آمریکا هنوز رسما با ویتنام شمالى درگیر جنگ نبود و صرفا علیه چریک‌هاى ویت‌کنگ مى‌جنگید.

شمالى‌ها نیز در آن زمان علاقه‌اى به درگیر شدن با آمریکایی‌ها نداشتند؛ حتى حمله آن‌ها به ناوشکن آمریکایى نیز عمدی نبود. آن‌ها گمان مى کردند ناوچه هاى جنوبى را هدف قرار مى دهند. کمتر از ۱۲ ساعت بعد جنگنده‌های برخاسته از ناوهای هواپیمابر لنگرگاه‌های ویتنام شمالی را کوبیدند و این تازه آغاز نخستین راند جنگ بود؛ به‌خصوص که با گذشت زمان، هر روز بر شدت امواج بمباران مناطق شمالی افزوده می‌شد. در هفتم اوت، جانسون از سناى آمریکا مجوز ورود به جنگ را گرفت و در ژانویه ۱۹۶۵ پس از آنکه بار دیگربه ریاست‌جمهورى انتخاب شد با اعزام ۱۸۵ هزار سرباز به ویتنام موافقت کرد.

در بهار ۱۹۶۵ نیروی هوایی آمریکا در عملیات رعد خروشان که بیش از ۴۴ ماه به طول انجامید با هزاران سورتی پرواز بمب‌افکن‌های بی۵۲ و اف۱۱۱ و چیزی نزدیک به یک میلیون تن بمب، بارانی از آتش بر سر شهرهای شمالی ریختند.

آمریکایی‌ها گفته بودند که قصد دارند در این عملیات شمالی‌ها را به عصر حجر برگردانند. با این حال جنگ طبق برنامه پیش نمی‌رفت، تلفات نیروی هوایی زیاد بود و سربازان هم تجربه‌ای در جنگ میان جنگل‌ها؛ آن هم با اشباحی که در تاریکی پنهان شده‌ بودند نداشتند.

بیش از ۹۳۸ هواپیما و بالگرد آمریکایی در اثر شدت پدافند هوایی شمالی‌ها در طول این ایام ساقط شد. خطر موشک‌های سام ۲ و ۳ و جنگنده‌های می‌گ ۱۷ و ۲۱ شوروی هم که توسط خود شوروی و چین در اختیار ویتنامی‌ها قرار می‌گرفت روزبه‌روز در حال افزایش بود.

ورق برمی‌گردد
رشد هراس‌آور قواى نظامى آمریکا رفته‌رفته آن‌ها را در وضعیت بر‌تر قرار‌داد. درپاییز۱۹۶۶ صد‌ها هزار نیروى جنوبى در کنار ۴۵ هزار آمریکایى حملات سنگینى را در پناه آتش هلى‌کوپترهاى آمریکایى آغاز کردند. در این شرایط خلبانان بالگردهای آمریکایی از ‌‌نهایت تلاش خود برای ساخت جهنمی از آتش بر فراز ویتنام فروگذار نکردند؛ اما حتی آتش سنگین بالگردهای هیویی با پشتیبانی جنگنده‌های تهاجمی نیز نتوانست خطوط دفاعی ویت‌کنگ‌ها را بشکند. چیزی حدود ۱۰۰هزار نفر از طرفین کشته شدند اما ویت‌کنگ‌ها اجازه پیشروى به دشمن را ندادند و حملات با شکست روبه‌رو شد.

با این وجود نیروهاى ویت‌کنگ نیز به شدت ضربه خوردند و تعداد نفرات آن‌ها از ۱۰۰ هزار به ۲۰ هزار نفر کاهش پیدا کرد. واقعیت آن است که سربازان آمریکایی هیچ تجربه‌ای در نبردهای پارتیزانی نداشتند؛ آن هم در سرزمینی که هر کسی می‌توانست ویت‌کنگ باشد.

تلفات سربازان آمریکایى در ۱۹۶۷ به بیش از ۱۵هزار نفر رسید و این درحالى بود که آمریکا تنها در‌‌ همان سال ۲۵ میلیارد دلار براى جنگ هزینه کرده بود. افزایش تلفات و عدم پیشرفتی سازنده در روند جنگ کم‌کم اعتراضاتی را در خود آمریکا به دنبال داشت. بسیاری از مردم نگران جان جوانان ۱۹ ساله خود بودند که عمدتا به عنوان وظیفه در جنگ حضور داشتند.

ضد حمله
بى‌فرجام بودن حملات آمریکا سبب شد تا ژنرال جیاپ (فرمانده نیروهای شمالی) در ۳۱ ژانویه ۱۹۶۸ با کمک نیروهاى ویت‌کنگ‌ها در جبهه اى به طول ۱۰۰ شهر در جنوب ویتنام دست به حمله‌ای بزرگ بزند. جیاب برای غافلگیری دشمن چیزی نزدیک به ۲۰۰ هزار سرباز در قالب ۸ هنگ پیاده و ۲۰ گردان با پشتیبانی ۸۱ هزار تن تجهیزات را در طول خط مرزی ۱۷ درجه (خط آتش‌بس) جابه‌جا کرد که در نوع خود بی‌نظیر بود. تا آن زمان نبرد تت، سنگین‌ترین نبرد ویتنام به شمار می‌رفت که در آن بیش از ۵۰۰ هزار نیروى کمونیست، آمریکایى و جنوبى شرکت داشتند.

طبق دستور مستقیم در این حمله برای پیشروی سریع نیرو‌ها کسی به اسارت گرفته نمی‌شد. حملات غافلگیرانه شمالی‌ها در بسیارى از نقاط سبب شد تا سربازان آمریکایى با بی‌نظمى عقب نشینى کنند و این مساله در رسانه‌هاى جهان بازتاب بدی یافت.

اگرچه نیروهای مدافع آمریکایی و جنوبی پس از سه مرحله پدافند خونین در‌‌نهایت موفق به پس زدن نیروهای شمالی شدند. با این وجود این پیروزی برای جانسون یک شکست تلخ بود. آمریکا با وجود تمام سرمایه‌گذاری های​ انجام شده بیشترین تلفات تمام طول جنگ را متحمل شده بود و اینک پیکان انتقادات ضد‌جنگ شدیدا دولت را زیر فشار خود قرار داده بود.

نبرد در آسمان
نیروی هوایی مهم‌ترین برگ برنده آمریکایی‌ها به شمار می‌رفت که به شکلی گسترده بر فراز ویتنام به کار گرفته شد. درباره شدت بمباران ویتنام شمالی می‌توان گفت که شهر‌های شمالی ویتنام حتی بیش از کل بمباران‌هاى جنگ دوم جهانى بمباران شدند.

براساس گزارش​هایی که بعد‌ها منتشر شد بمب‌افکن‌های آمریکایی تنها در فاصله ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹ با بیش از ۱۰۰ هزار سورتی پرواز رقمی نزدیک به ۷ میلیون تن بمب در ویتنام‌‌ رها کرده بودند و این یعنی برابر‌‌ رها کردن یک بمب اتمی با قدرتی مشابه بمب هیروشیما در جنگ دوم جهانی.

نیروی هوایی در ویتنام به دلیل عدم آموزش کافی خلبانان ایالات متحده خود با مشکلات زیادی هم روبه‌رو بود. بیشتر نبرد‌های هوایی بر فراز ویتنام شمالی به‌صورت بصری صورت می‌گرفت. این موضوع شاید در آسمان صاف و بدون ابر صحرای موهاوی مشکل جدی به حساب نمی‌آمد؛ اما جنوب شرقی آسیا کاملا با این آب‌و‌هوا بیگانه بود.

در این نواحی باد‌های موسمی برای بیشتر ایام سال موجب ایجاد توده‌های فشرده ابر و توفان‌های الکتریکی می‌شدند؛ حتی در روزهای خوب نیز مه موجب کاهش میدان دید تا ۴۵۰۰ متری می‌شد؛ مهم‌تر آنکه رادار‌ها نیز در ارتفاع پایین توانایی شناسایی اهداف را نداشتند و مشکل پارازیت زمینی همچنان پا برجا بود. مجموع این مشکلات به کمک خلبانان ویتنامی می‌آمد تا با بهره‌گیری از شرایط جوی اقدام به غافلگیری گروه‌های پروازی مهاجم کنند.

گرچه آمریکایی‌ها در طول تمام سال‌های جنگ برتری کامل هوایی را در دست داشتند؛ اما خلبانان آمریکایی می‌دانستند تنها زمانی پیروز میدان هستند که اتفاق غیر‌مترقبه‌ای روی ندهد. پیش از جنگ، پیدایش موشک‌های دوربرد با استفاده از رادار این اطمینان را در طراحان آمریکایی جت‌های جنگی به‌وجود آورده بود که دوران نبردهای داگ فایت به سر رسیده و دیگر نیازی به مسلسل در هواپیما‌ها نیست؛ اما طولی نکشید که عکس آن به اثبات رسید.

خلبانان آمریکایی به‌زودی به این درک رسیدند که گویی تجهیزات و آموزش‌های آن‌ها برای نسل دیگری از جنگ‌ها ساخته شده است. مرکب‌های گران‌قیمت آنان هنگام پروازهای مادون صوت به شکل استادانه‌ای توسط جنگنده‌های ساده Mig-۱۷ شکار می‌شوند؛ درحالی‌که معجزه موشک‌های جدید آن‌ها به شکل ترسناکی نامطمئن به نظر می‌رسید.

مهم‌ترین شانس خلبانان آمریکایی آن بود که خلبانان ویتنامی می‌گ۱۷ از آموزش خوبی بهرمند نبودند؛ اما خیلی زود با ورود جنگنده‌های جدید می‌گ۲۱ اوضاع وخیم‌تر شد. این تازه واردان نه‌تن‌ها توانایی پرواز فراصوت را داشتند بلکه نسبت به بیشتر جنگنده‌های آمریکایی هم مانور‌پذیر‌تر بود و از آن مهم‌تر این رقبا به موشک مسلح بودند.

قبول شکست
نبرد تت در کنار افزایش تلفات هوایى و همچنین افزایش فشار افکار عمومی سبب شد تا جانسون به صورت یک طرفه حملات هوایى را از مارس ۱۹۶۸ کاهش دهد و درخواست مذاکره با سران ویتنام شمالى را بکند. اگرچه در این زمان نیروى آمریکا در ویتنام با گذشتن از مرز ۵۰۰ هزار نفر به بیشترین میزان خود در طول جنگ رسیده بود؛ اما شرایط در عمل آن‌قدر‌ها خوشبینانه به نظر نمی‌رسید.

در این بین روی کار آمدن نیکسون در کاخ سفید تغییراتی را در سیاست آمریکا به وجود آورد؛ تا جایی که در ۱۹۶۹ آمریکا کاملا در انفعال بود و جبهه‌های جنگ تا حدودی با رکود مواجه بودند تا آنکه در آوریل ۱۹۷۰ نیروهای آمریکایی و ویتنام جنوبى ابتدا با حمله به کامبوج تلاش کردند تا با گذشتن از خط ۴۰ هزار سرباز شمالی، پایگاه شمالی‌ها در کامبوج را هدف خود قرار دهند که در عمل تنها توسعه جنگ داخلی در کامبوج را به‌دنبال داشت.

سپس آمریکایی‌ها مجددا با حمله به لائوس در غرب ویتنام سعى کردند خطوط مواصلاتى شمالی‌ها را از بین ببرند اما در این کار ناموفق ماندند؛ چراکه با خروج نیروهاى آمریکایى از منطقه، شمالی‌ها مجددا به لائوس مسلط شدند. این حمله نشان داد آمریکا برنده این جنگ نیست.

به‌خصوص که آمریکا تا این زمان بیش از ۴۰ هزار کشته در میادین ویتنام داده بود و حتی مرگ هوشی‌مین هم نتوانسته بود در روحیه سربازان شمالی تاثیری بگذارد. سیاست نیکسون در آن زمان مبتنی بر فراهم کردن راه‌حلی سریع برای خروج آمریکایی‌ها از باتلاق ویتنام در قالب صلحی باعزت بنا شده بود.

پایان جنگ
اوایل دهه۱۹۷۰، آمریکایی‌ها دیگر در راه خروج بودند. در خروج آمریکا از ویتنام در آن زمان چند دلیل عمده داشت؛ نخست آنکه نیکسون رئیس‌جمهور جدید این جنگ را اشتباه گذشتگان مى‌دانست و علاقه‌اى به ادامه‌اش نداشت. دوم آنکه آمریکا از نظر نظامى به پیروزى در ویتنام امیدی نداشت و مهم‌تر از همه فشار افکار عمومی جهان برای خروج سربازان آمریکایی از ویتنام روزبه‌روز افزایش می‌یافت. در نتیجه مذاکرات صلح با وجود مواضع سخت شمالی‌ها بار دیگر آغاز شد. با این وجود درگیری‌ها در ویتنام همچنان ادامه داشت.

در ۱۹۷۳ ویتنام شمالى و ویت‌کنگ‌ها با تجهیز قوا دست به حمله سراسرى پایگاه و مرکز نظامى جنوبی‌ها زدند. جیاب با استفاده از فرصت پیش‌آمده حاصل از خروج تدریجی نیروهای آمریکایی، بار دیگر نیرو‌هایش را برای تهاجمی سراسری از سه جبهه به سوی سایگون بسیج کرد. این حمله در نوع خودش بزرگ‌ترین تهاجم زمینی از زمان عبور ۳۰۰ هزار نیروی چینی از مرزهای چین در جنگ کره به شمار می‌آمد که این بار با پشتیبانی یگان‌های زرهی و پوشش سنگین پدافند هوایی همراه بود.

شدت این حمله به‌خصوص زمانی که نیروهای آمریکایی در پی خروج یگان‌های زرهیشان بدون پوشش مانده بودند به‌شدت احساس شد؛ تا جایی که آمریکایی‌ها به تنهایی نزدیک به ۱۰هزار نفر تلفات مستقیم در درگیری‌ها دادند. اما در ‌‌نهایت فشار آتش پوشش هوایی نتیجه داد و شمالی‌ها عقب نشستند؛ آن هم پس از آنکه آمریکایی‌ها بزرگ‌ترین عملیات هوایی دنیا پس از جنگ دوم جهانی را با بیش از ۲۰۰۰ بمب‌افکن شامل ۲۰۰ بی‌۵۲ برای بمباران شمال به اجرا درآوردند.

مذاکرات صلح با وجود موضع بسیار سخت شمالی‌ها، تحت فشار فرسایش جنگ بار دیگر آغاز شد و در ژانویه ۱۹۷۳ بالاخره آمریکا پذیرفت که نیروهاى خود را به‌طور کامل از جنوب خارج کند. در اثر کنار کشیدن تدریجى ارتش آمریکا و کاهش پشتیبانی نظامی، جنوبى‌ها به تدریج توان خود را از دست دادند؛ به‌طوری‌که در ۱۹۷۴ هنگامى که آمریکا همه نیروى خود را از منطقه خارج کرد، صفوف جنوب کاملا از هم پاشید. همین موضوع برای یکسره شدن جنگ کفایت می‌کرد.

صد‌ها هزار ویت‌کنگ در کنار ارتش یک میلیون نفره شمال در تهاجمی کامل بازی را تمام کردند و در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ سرانجام سایگون سقوط کرد؛ آن هم درحالی‌که آخرین بالگردهای آمریکایی با برداشتن آخرین نفرات از پشت بام‌ سفارت آمریکا، منطقه را ترک می‌کردند. ویتنام جنوبى و شمالى رسما در ۱۹۷۶متحد شدند و جبهه کمونیست‌ها را در شرق و جنوب آسیا به‌شدت تقویت کردند. این جنگ نزدیک به ۴ میلیون کشته برجاى گذاشت که ۵۸ هزار نفر آن‌ها آمریکایى بودند.

به گزارش همشهری دانستنیها،آمریکا از این نبرد ۳۰۰ هزار زخمى و معلول هم به یادگار گرفت. در نتیجه پایان جنگ ویتنام، توسعه نفوذ بلوک شرق در عرصه جهانى به اوج خودش رسید. متحدان شوروی از کوبا در ۱۵۰ کیلومتری آمریکا تا ویتنام در ۱۴ هزار کیلومترى آن کشور گسترده شدند و در جنوب آسیا، شمال آفریقا و شرق اروپا دست بالا را ازآن خود کردند.

دانستنی های جنگ ویتنام

جنگ ویتنام حدود سال ۱۹۶۰ با درگیری بین گروه های شبه نظامی در ویتنام جنوبی آغاز شد و تا آوریل سال ۱۹۷۵ که آخرین مقام های نظامی و غیرنظامی آمریکایی سایگون را ترک کردند، ادامه داشت. هم برای ویتنامی ها و هم برای آمریکا، جنگ بسیار پرهزینه و بحث انگیز بود. بحث درباره درک “صحیح” از دلایل آغاز جنگ و درس هایی که می توان از آن گرفت، تا به امروز ادامه دارد.

ده واقعیتی که ممکن است درباره این جنگ و پیامدهای آن ندانید:

رقابت جنگ سرد: ویتنام جنوبی برای کمک های اقتصادی و نظامی به آمریکا متکی بود و ویتنام شمالی از چین و شوروی سابق کمک دریافت می کرد.

شمار نیروها: بیش از دو و نیم میلیون آمریکایی در ویتنام خدمت کردند؛ بیشترین تعداد، ۵۳۶ هزار نفر در سال ۱۹۶۸ بود. در سال ۱۹۷۳ هنگامی که آمریکا عقب نشینی کرد، نیروهای ویتنام جنوبی حدود ۷۰۰ هزار نفر بودند در حالی که سربازان ویتنام شمالی به یک میلیون نفر می رسیدند.

شمار کشته شدگان: بیش از ۵۸ هزار آمریکایی و دست کم یک میلیون و ۱۰۰ هزار ویتنامی کشته شدند. سایر نیروها هم دچار تلفات شدند از جمله بیش از ۴۰۰۰ نفر از کره جنوبی.

جنگ بین المللی: بعضی کشورها برای کمک رسانی به آمریکا نیروی نظامی اعزام کردند. در اوج جنگ ۵۰ هزار و سه سرباز از کره جنوبی، ۱۱ هزار و ۵۸۶ نفر از تایلند و هفت هزار و ۷۶۲ نفر از استرالیا، دو هزار و ۶۱ نفر از فیلیپین و ۵۵۲ نفر از نیوزیلند اعزام شدند. چین شمار زیادی نیرو به ویتنام اعزام کرده بود که بیشترین تعداد آن ۱۷۰ هزار نفر بود. این نیروها برای ترمیم خرابی های ناشی از بمباران و دفاع در برابر حملات هوایی آمریکا به کره شمالی اعزام می شدند.

جنگ هوایی: ُتناژ بمب هایی که در منطقه هندوچین انداخته شد بیش از دو برابر میزان بمب هایی بود که توسط آمریکا و بریتانیا در جنگ جهانی دوم به کار رفت.

اولین تانک: به مدت ۲۰ سال تصور بر این بود که اولین بار در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ تانک شماره ۸۴۳، متعلق به ویتنام شمالی از دروازه کاخ ریاست جمهوری در سایگون گذر کرده است. در اواسط دهه ۹۰ معلوم شد تانکی که از دروازه گذشته، تانک شماره ۳۹۰ بوده است.

سلاح نمادین: هیچ سلاح دیگری به اندازه کلاشنیکف اِی کِی ۴۷ به دلیل کاربردش در جنگ ویتنام شهرت ندارد. کلاشنیکف سلاح اصلی ارتش ویتنام شمالی و چریک های ویتنام جنوبی بود و در سرتاسر جهان هم به اسلحه انقلاب ها تبدیل شد. سربازان آمریکایی عمدتا ام ۱۴ و بعداز آن ام ۱۶ استفاده می کردند. تفنگ های آمریکایی به دلیل وزن و اندازه زیادشان برای جنگل های مرطوب ویتنام مناسب نبود.

میراثی بحث انگیز: ویتنام برای قربانیان ماده شیمیایی “عامل نارنجی” درخواست غرامت کرده ولی موفق به دریافت غرامت نشده است. عامل نارنجی سمی قوی است که آمریکا برای از بین بردن جنگل‌های ویتنام جنوبی که پناهگاه ویت‌کنگ‌ها بود به کار برد.

جدایی: بیش از یک میلیون نفر از مردمی که به “قایق سواران” مشهور شدند، بین سال های ۱۹۷۵ و ۱۹۸۹ با قایق از ویتنام جنوبی فرار کردند. بیشتر آنان به آمریکا رفتند.

عادی سازی روابط: آمریکا و ویتنام در سال ۱۹۹۵ روابط عادی برقرار کردند و در سال ۲۰۱۳ اعلام کردند شریک تجاری شده اند. در سال ۲۰۱۴ تجارت دوجانبه بین این دو کشور به ۳۵ میلیارد دلار رسید.
آخرین نبرد: ۱۹۷۵

چهل سال پیش در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ سایگون پایتخت ویتنام جنوبی توسط سربازان ویتنام شمالی تسخیر شد. گرچه این واقعه پایان‌بخش جنگ ویتنام شد، ولی تاثیر عمیقی بر هر دو کشور گذاشت. در آمریکا تجربه دردناک جنگ به بحث هایی درباره استفاده از توان نظامی آمریکا در خارج از کشور دامن زد.

حتی امروزه پژوهشگران و سیاستمداران آمریکایی درباره عقلانی و اخلاقی بودن مداخله آمریکا در ویتنام استدلال های متفاوتی ارائه می دهند. در ویتنام، تاثیر آنی جنگ، درد و رنج انسان ها بود. محرومیت اقتصادی در سال های پس از جنگ، موج فرار مردم از ویتنام که به “قایق سواران” معروف شدند و همچنین تاثیرات ماده شیمیایی عامل نارنجی از تبعات دیگر جنگ بود.

آخرین نبردهای سال ۱۹۷۵: به دست آوردن پیروزی سریع در “سنترال هایلندز” ضربه بزرگی برای روحیه سربازان ویتنام جنوبی بود. در حالی که آمریکا تمایلی به مداخله بیشتر نشان نمی داد، شهرهای عمده ساحلی در مدت سه هفته سقوط کردند. در اوایل ماه آوریل و در پی از دست رفتن آخرین منطقه راهبردی، تنها اقدامی که واشنگتن می توانست بکند، تخلیه هر چه بیشتر مردم بود. در ۳۰ آوریل تعدادی تانک از دروازه کاخ ریاست جمهوری در سایگون گذشتند و جنگ تمام شد.

۱۰ مارس: نیروهای ویتنام شمالی (ارتش خلق ویتنام) در منطقه سنترال هایلندز به شهر “بون ما توت” حمله کردند. این شهر در ۱۲ مارس سقوط کرد.

۱۴ مارس: رئیس جمهوری “نگوین وان تیو” دستور داد نیروهای ویتنام جنوبی (ارتش جمهوری ویتنام) در استان های “پلیکو” و “کون توم” به سمت ساحل عقب نشینی کنند. این عقب نشینی، سقوط سنترال هایلندز را رقم زد.

۳۰ مارس: بعد از “کوانگ تری”، “کوانگ نگای” و “هوئه”، شهر “دانانگ” بود که سقوط کرد. روزهای پس از آن شاهد تسخیر شهرهای “کوی نون” و “توی هوئا” بودند.

۲ آوریل: “نها ترنگ” هم سقوط کرد. مرکز ویتنام اکنون در دست نیروهای ویتنام شمالی بود.

۴ آوریل: در پنوم پن کامبوج، تخلیه آمریکایی ها آغاز شد.

۹ آوریل: نبرد “سوان لاک” منطقه استراتژیکی در ۶۰ کیلومتری شمال شرقی سایگون که آخرین عملیات عمده بود آغاز و تا ۲۱ آوریل طول کشید.

۲۶ آوریل: ارتش ویتنام شمالی آخرین حمله را علیه سایگون شروع کرد، پس از آنکه نیروهای خمر سرخ پنوم پن را گرفتند و سقوط سوآن لاک راه را برای دستیابی به سایگون باز کرد.

۲۸ آوریل: ژنرال دونگ وان مین به ریاست جمهوری رسید.

۲۹ آوریل: آخرین کشته شدگان ارتش آمریکا در حمله با راکت.

۳۰ آوریل: سربازان ویتنام شمالی وارد سایگون شدند. آخرین هلیکوپتر از بام سفارت آمریکا پرواز کرد که حامل ۱۱ تفنگدار دریایی آمریکا بود. رئیس جمهور ویتنام جنوبی تسلیم شد.

عباس عطار تنها عکاس ایران حاضر در جنگ ویتنام

فرادید: “عباس عطار” مشهورترین فوتوژورنالیست ایرانی که در جهان با نام کوچکش شناخته می‌شود یکی از صدها عکاس و در عین حال تنها عکاس ایرانی بود که از جنگ ویتنام عکاسی کرد.

عباس عطار یکی از مشهورترین چهره های هنری ایران در جهان به شمار می رود که عکس هایش از انقلاب ایران، جنگ‌ها و انقلاب «بیافرا» در آفریقا تا بنگلادش و ویتنام و خاورمیانه و شیلی و آفریقای جنوبی نام او را در عرصه عکاسی خبری مطرح کرد.

وی که متولد 1323 در خاش از توابع استان سیستان و بلوچستان است پس از گذراندن تحصیلات خود در رشته ارتباطات، عکاسی را به شکل حرفه ای دنبال کرد و خیلی زود همکاری خود را با برخی از معتبرترین نشریات جهان آغاز کرد. وی توانست در سال 1961 به عضویت آژانس معتبر عکس مگنوم درآید و پس از موفقیت‌های فراوان عکس‌هایش به عنوان رئیس دوره‌ای این آژانس عکس نیز انتخاب شد.

عباس یکی از عکاسانی است که جنگ و بحران را همیشه به عنوان یکی از سوژه های اصلی عکس هایش مورد توجه قرار داده؛ ایران، اتیوپی، مکزیک، شیلی، کوبا، بنگلادش، افغانستان، پاکستان، ترکیه، آفریقای جنوبی، لبنان، ایرلندشمالی و ویتنام از جمله کشورهایی هستند که جنگ،  انقلاب و بحران در آنها موضوع عکس های او قرار گرفته است. در این میان آنچه به مناسبت چهلمین سالگرد پایان جنگ ویتنام مورد توجه قرار خواهیم داد مجموعه عکس های او از سال های پایانی جنگ در این کشور است. او در دو مقطع زمانی به ویتنام سفر کرد که یکی سال 1973  و دیگری مقارن با پایان جنگ در سال 1975 است.

یک ایرانی در جنگ ویتنام
عبور سربازان ویتنامی از مزارع ویتنام جنوبی. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
ویتنام جنوبی، شمال “سایگون”. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
“مای تو” در ویتنام جنوبی، جایی که تحت کنترل ویت کنگی ها قرار داشت. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
ویتنام جنوبی، نزدیک “مای تو”. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
“مای تو” در ویتنام جنوبی. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
سرباز ویتنام جنوبی اسیر شده به دست یک “ویت کنگی”در منطقه “دلتا”ی جنوبی. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
سرباز مجروح ارتش ویتنام جنوبی در منطقه “کانتوم”. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
افسر مجروح ارتش ویتنام جنوبی در منطقه شمال سایگون. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
خبرنگاران خارجی در منطقه “تای لانگ” در ویتنام جنوبی. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
خانواده سرباز کشته شده ویتنامی در کنار تابوت او در ویتنام جنوبی. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
حمله ارتش ویتنام جنوبی به منطقه ای در نزدیکی سایگون. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
سرباز زخمی ویتنام جنوبی در منطقه نزدیک “سایگون”. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
یک سرباز ارتش ویتنام جنوبی در نزدیکی سایگون. سال 1973

یک ایرانی در جنگ ویتنام
کارگران در حال ساخت ساختمانی در “هانوی”، ویتنام شمالی. سال 1975

یک ایرانی در جنگ ویتنام
سرباز ارتش ویتنام شمالی در بازگشت از جبهه جنگ در “هانوی”. سال 1975

یک ایرانی در جنگ ویتنام
یک گروه از گردشگران فرانسوی در بازدید از “هایفونگ” ویتنام شمالی اندکی پس از پایان جنگ. سال 1975

یک ایرانی در جنگ ویتنام
سرباز ویتنامی در منطقه آزاد شده “دانانگ”در ویتنام شمالی. سال 1975

یک ایرانی در جنگ ویتنام
پیرمرد ویتنامی در ویتنام جنوبی بر مزار خانواده‌اش که در طول جنگ کشته شدند. سال 1975

یک ایرانی در جنگ ویتنام
آموزش کار با اسلحه به دختران دواطلب محلی در “تای بین”. سال 1975

یک ایرانی در جنگ ویتنام
نمایش جنگنده میگ و توپ های دوربرد ساخت شوروی در موزه جنگ ویتنام. سال 1975

یک ایرانی در جنگ ویتنام
گشت زنی دوسرباز ویتنام شمالی پس از تصرف “دا ننگ” در ویتنام جنوبی. سال 1975

یک ایرانی در جنگ ویتنام
عباس عطار، عکاس مجموعه در “سایگون”. سال 1973

آریو اشراقی راد

متخصص سئو و طراح سایت، از بچه های خون گرم جنوب، دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه شهید چمران، کارشناسی ارشد و دکترا از دانشگاه گوگل!! دوست دارم تجربیاتمو با شما درمیان بذارم. اما متاسفانه مشغله کاری زیاد اجازه نمیده!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا