صنعت

زندگی نامه و فلسفه توماس هابز

توماس هابْز (به انگلیسی: Thomas Hobbes) (زادهٔ ۵ آوریل ۱۵۸۸ در انگلستان — درگذشتهٔ ۴ دسامبر ۱۶۷۹ ) یکی از فیلسوفان سیاسی برجستهٔ انگلستان بود که بیشتر به سبب کارهایش در فلسفهٔ سیاسی و کتاب لِوایِتان (به لاتین: Leviathan) شهرت دارد. این کتاب در سال ۱۶۵۱ نوشته شده و بنیان بسیاری از نظریه‌های قرارداد اجتماعی را در فلسفهٔ سیاسی به وجود آورده است.

توماس هابز یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان جهان در قرن هیجدهم است. نظریه قرار داد اجتماعی هابز اساس شکل بسیاری از نظریه های قرار داداجتماعی در قرون بعد بوده است.  در ادامه اندیشه سیاسی ماکیاوللی و در سرزمین جدیدی که او کشف کرده بود، نظریه‌پرداز «علم جدید سیاست» بود.

کتاب لِوایِتان، اولین شرح جامع دربارهٔ دولت جدید و ویژگی‌ها و کارکردهای آن است.

این کتاب دارای چهار بخش است: «انسان»، «دولت»، «دولت ِ مسیحی»، و «قلمرو ِ ظلمات» به عنوان ضد دولت مسیحی. هابز در کتاب خود نشان می‌دهد که چگونه ترس از مرگ باعث بوجود آمدن یک قرارداد اجتماعی بین انسان‌ها می‌شود.

لِوْایِتان تاثیر بسیار مهمی در فلسفهٔ غرب گذاشته و بسیاری از نظریه‌های قرارداد اجتماعی را در رشتهٔ فلسفهٔ سیاسی به وجود آورده است.

لِوْایِتان اشاره به یک هیولا و غول عظیم‌الجثه‌ای است که از دریا سَرک می‌کِشد و مثل و مانند ندارد. این نام از باب چهل و یکم کتاب ایوّب، در تورات گرفته شده است.
تامس هابز

تامس هابز در این کتاب می‌گوید انسان در وضعیت طبیعی با خشونت، همسو و همراه است و دست از جنگ و ستیز برنمی‌دارد و به همین دلیل به سرور و رهبری که به او امر و نهی کند (به لِوْایِتان) نیاز دارد و برای پایان دادن به جنگ و خشونت، چاره کار این است که به «دولت قدرتمند» تن دهد و الزاماتش را بپذیرد.

تامس هابز در کتاب لِوْایِتان اشاره می‌کند انسان به طبع خودخواه و تنها متوجه به شخص خود و در جنگ دائمی با دیگران است. انسانها از لحاظ خودبینی طبیعی مثل همدیگر هستند. او سه عامل را برای جدال میان انسانها در وضعیت طبیعی ذکر می کند: 1) جدال بر سر منابع 2) عدم اعتماد به یکدیگر 3)میل به جلال و شکوه

وضعیت طبیعی، وضعیتی است که در آن هیچ قدرت حاکمی و قاعده و قانونی حکمفرما نیست و هر کسی نسبت به هر چیزی مجق است. در این “وضعیت ترس دائم و خطر مرگ خشونت بار وجود دارد و زندگی انسانها قرین انزوا و فقر، نامطبوع، خشن و کوتاه است”(فصل 13) او وضعیت طبیعی را جنگ همه علیه هم می داند و بنابراین تصور می کند، از آنجایی که انسان ها توانایی های تقریباً مشابهی دارند به نحوی که یکی نمی‌تواند بر بقیه غلبه مطلق پیدا کند و اینکه همه به یک اندازه مصلحت اندیش هستند، ترس از مرگ آنها را بر آن می‌دارد که با قراردادی دسته‌جمعی متقابلاً از حقوق طبیعی خود دست بشویند و دولت تشکیل دهند. در این صورت حقوق طبیعی خود را به یک فرمانروا که در اساس برخاسته از افراد ملت است، واگذار می کنند. این فرمانروا الزاماً پادشاه نیست، بلکه می تواند گروهی از مردم یا هر صورت دیگری هم داشته باشد، نکته مهم این است که حاکمیت مطلق طی قرارداد اجتماعی به آنها واگذار می شود.

فلسفه

برابر مقدمات فلسفی و وجودشناختی که در دو اثر دیگر هابز «جسم» و «طبیعت انسانی»، به تفصیل آمده است، فقط اجسام وجود دارند که ممکن است اجسام مادی به معنای دقیق کلمه (یا طبیعی) و اجسام سیاسی (مصنوعی) باشند. از سویی، انسان بخشی از ماده است و از آن تشکیل شده است و از سوی دیگر، به عنوان موجودی که می‌تواند اجسام مصنوعی به وجود آورد سازنده و فاعل نظریهٔ سیاسی است. شناخت‌ها مجموعهٔ احساس‌هاست که به نوبه خود دگرگونی‌ها، یعنی حرکاتی است که در اجسام محسوس ایجاد شده و به وسیله اعصاب به مغز انتقال یافته است. ادراکات ما از جهان احساس دگرگونی‌های مربوطی است که در جوهر دماغی وارد می‌شود و بنابراین، این ادراکات اموری ذهنی‌اند. غریزه‌های غلبه‌ناپذیری تعیین‌کنندهٔ دقیق همهٔ اعمال انسان‌اند. در اعمال انسان جایی برای آزادی وجود ندارد و خیر و شر اموری نسبی‌اند: خیر با مطلوب و شر با نامطلوب یگانه است.

نتیجهٔ منطقی این مادی‌مذهبی نظریهٔ «دولت مطلقه» است. در نظر هابز، در موضوع سیاست، آزادی به اندازهٔ اخلاق و متافیزیک غیرقابل قبول است: در دولت، همچنان که در طبیعت، قدرت موجد حق است. حالت طبیعی انسان‌ها «جنگ همه با همه است»، و دولت وسیلهٔ ضروری پایان‌بخشیدن به این حالت است. دولتْ زندگی و اموال افراد را به بهای اطاعت منفعلانه و مطلقی که از آن‌ها انتظار دارد، مورد حمایت قرار می‌دهد. امر دولت خیر است و نهی دولت شر؛ ارادهٔ دولت عالی‌ترین قانون است.

هابز به این موجود مصنوعی که دولت یا جمهوری را به وجود می‌آورد – یعنی آدمکی حقیقی که دارای زندگی صرفاً ماشینی است و نبوغ انسانی آن را طرح کرده و ساخته است – «لویاتان» نام می‌دهد، که از آن موجود افسانه‌ای و رمزی کتاب مقدس و به ویژه کتاب ایوب گرفته شده است. هابز این لویاتان را در تصویر معروف چاپ اول اثر نشان داده است : غولی تاج‌دار که شمشیری در یک دست و عصای پاپی در دست دیگر دارد. به عبارت دیگر، لویاتان نیروی نظامی و روحانی را در اختیار دارد که سلطه بر اجسام و وجدان‌ها را به او اعطا می‌کند. روح مصنوعی لویاتان از حاکمیت؛ مفاصل او از صاحبان مناصب؛ اعضای او قوای قضاییه و مجریه؛ اعصاب او پاداش و مجازات؛ نیروی او رفاه و ثروت همهٔ اعضاء به طور خاص؛ فعالیت او از رستگاری مردم؛ حافظهٔ او از رایزنان؛ عقل و ارادهٔ او قوانین و مصوبه‌ها، سلامت او از اجماع، بیماری او از شورش، مرگ او از جنگ داخلی تشکیل شده است؛ و کلمه «کُنْ» الاهی و آفرینش انسان در سفر پیدایش، از میثاق‌ها و قراردادهایی فراهم آمده است که نخستین‌بار اجزای مختلف جسم سیاسی را جمع و وحدت بخشید.

اندیشهٔ سیاسی

نظریهٔ سیاسی هابز به طور کلی اندیشه‌های بیان شده در خصوص شهروند را از سر می‌گیرد، مگر در مواردی که هابز به نظر می‌آید که از زندگی سیاسی پرآشوب زمان خود درسی آموخته باشد. کسی که در لحظهٔ آزادی گردن به اطاعت فاتحی می‌گذارد با بیان صریح یا علامات کافی دیگر رضایت می‌دهد که رعیت او باشد. این وضعیت در مورد کسی که در برابر حاکم خود تعهد دیگری جز تعهد رعیت معمولی ندارد تکرار می‌شود. قانون مدنی تعهدات پیوسته با قوانین طبیعی و اصل عدالت در تضاد است. احترام به دیگران و فضیلت‌های دیگری که از قانون مدنی ناشی می‌شود و صلح و اطاعت را به دنبال می‌آورد، به محض تشکیل دولت، به قوانین طبیعی تبدیل می‌شود و بنابراین از این حیث که قدرت حاکم احترام به آن‌ها را الزام‌آور می‌داند، قوانین مدنی نیز هستند. بخش نانوشتهٔ قانون طبیعی خوانده می‌شود و بخش نوشتهٔ آن مدنی، قانون مدنی آزادی طبیعی افراد را محدود می‌کند تا آنان نتوانند به یکدیگر ضرر برسانند، بلکه به یکدیگر یاری برسانند و در برابر دشمن مشترک متحد شوند. قانون مدنی تحت نظارت پادشاه و پارلمان – در صورتی که سلطنت پارلمانی باشد – قرار دارد. سلطنت به هیچ‌وجه با قدرت مذهبی محدود نمی‌شود، زیرا که قلمرو امور دنیوی و مذهبی یگانه‌اند؛ حاکم را نمی‌توان با قدرت مذهبی طرد و تکفیر کرد، زیرا که شهریار نمی‌تواند خود را تکفیر کند. تکفیر رعیتی که به پادشاه وفادار باشد فاقد هرگونه اثر است. کشیشان وظیفهٔ خود را به نام و تحت اقتدار حاکم مدنی یا «قانون عرفی» انجام می‌دهند. اما پادشاه، یا هرحاکم دیگری، وظیفهٔ عالیه دینی خود را با تکیه بر اقتدار بلافصل ناشی از خدا یا «قانون شرعی» انجام می‌دهد. بنابراین، هرکس که به اطاعت از پادشاه گردن نهد و به خدا بودن مسیح اعتراف کند، مسیحی خوبی است.

بدین‌سان، قدرت مطلقه دولت که بر شالودهٔ دریافتی کاملاً مادی و سودجویانه از دولت استوار است، عالی‌ترین بیان خود را در لِوْیْاتان پیدا کرده است و این بیان تا جایی پیش می‌رود که آنگاه که پادشاه یا دولت نتوانند از شهروندان دفاع کنند، وفاداری مردم نسبت به آنان نفی می‌شود، زیرا که تنها دلیل اطاعت از آنان تأمین امنیت شهروند است.

 

زندگینامه

توماس هابز در سال 1588 در شهر «وست پورت» انگلستان در یک خانواده متوسط متولد شد و حدود نود و یک سال عمر کرد. پدرش کشیش بود ولی گفته می شود که عقاید مذهبی چندان مستحکمی نداشت؛ به طوری که اهل شرب خمر بوده و به دنبال یک نزاع محلی و زخمی کردن همسایه خود، از شهر و دیار خویش گریخت و دیگر هرگز به آن منطقه بازنگشت. پس از فرار پدر هابز ، عموی وی سرپرستی او را بر عهده گرفت.

هابز ابتدا به مدرسه کلیسا فرستاده شد و سپس به یک مدرسه خصوصی منتقل گردید. در سال 1603 یعنی در سن پانزده سالگی، پس از پایان تحصیلات مقدماتی ، به دانشگاه آکسفورد راه پیدا کرد و تا سال 1608 در این دانشگاه درس خواند. پس از فراغت از تحصیل به عنوان معلم خصوصی فرزند «ویلیام کاوندیش» وارد خانواده این صاحب منصب انگلیسی شد. ارتباط هابز با این خانواده تاثیر زیادی بر زندگی او داشت زیرا در برخی موارد ، به همراه اعضای خانواده به سایر کشورهای اروپایی سفر کرد. هابز در طی سفرهایی که در فاصله سال های 1610 تا 1615 انجام شد به کشورهایی چون فرانسه و ایتالیا سفر کرد و با پیشرفت های به وقوع پیوسته در این مناطق آشنا شد.

شرایط سیاسی عصر هابز

انگلستان در قرن هفدهم میلادی دستخوش تحولات فراوانی بود. در جریان انقلاب بورژوایی سال های 1668-1640 چارلز اول ، پادشاه انگلستان به وسیله اولیور کرامول گردن زده شد. در این دوره از تاریخ انگلستان بین پارلمان که تحت نفوذ طبقه نوظهور بورژوا قرار داشت و شخص پادشاه منازعات سیاسی شدیدی در جریان بود. هابز که با انقلاب بورژوایی مخالف بود، همواره از حقوق پادشاه انگلستان حمایت می کرد، به همین دلیل هنگامی که پادشاه انگلستان مجبور شد پس از یازده سال تعطیلی ، بار دیگر مجوز تشکیل پارلمان انگیس را صادر کند، هابز به دلیل مخالفت هایش با پارلمان، در شرایط بسیار سختی قرار گرفت. بنابراین همزمان با قدرت گرفتن دوباره پارلمان ، هابز به فرانسه گریخت و تا سال 1651 در این کشور باقی ماند.

لویاتان ، مشهورترین رساله سیاسی هابز ، در همین ایام به رشته تحریر در آمده است. نوشتن این کتاب ، مشکلات و دردسرهای زیادی را برای این متفکر انگلیسی ایجاد کرد. کلیسای پروتستان انگلستان او را خدانشناس خواند و کلیسای کاتولیک نیز به این ایده هابز که معتقد بود مقامات دینی باید از فرمانروایان دنیوی اطاعت کنند، سخت اعتراض کرد. این کتاب حتی موجب ناراحتی و اعتراض طرفداران سلطنت شد زیرا به نظر می رسید بر اساس نظریه «قرارداد اجتماعی» هابز ، منبع مشروعیت نظام سلطتنی از خداوند به مردم جامعه منتقل شده است.

هابز در جریان سفرهای متعدد خود به کشورهای اروپایی همچنین با دانشمندان بزرگی چون گالیله آشنا شد. این آشنایی موجب شد تا هابز بر اساس تحلیل خاصی که از نظریه علمی گالیله ارائه کرد، نظریه «وضع طبیعی» خود را تدوین نماید. هابز همچنین به لطف حضورش در مهمانی های لرد کاوندیش با فرانسیس بیکن فیلسوف مشهور انگلیسی آشنا شد؛ این آشنایی تداوم یافت و به یک دوستی صمیمانه تبدیل شد. ظاهرا بیکن علاقه زیادی به هابز داشت به طوری که نگارش و کتابت تقریرات بیکن ونیز ترجمه مقالات او به زبان لاتین با کمک و مساعدت هابز انجام می شد.

هابز پس از بازگشت به انگلیس مورد محبت شاه قرار گرفت به طوری که مستمری مختصری نیز از سوی دربار برایش ارسال می گردید؛ اما به علت مخالفت دشمنان ، پس از مدتی این مستمری قطع شد.

آثار و نوشته های هابز

نخستین اثر علمی هابز که در سال 1629 منتشر شد، ترجمه کتاب «تاریخ جنگ های پلوپونزی» نوشته توسیدید، مورخ بزرگ یونان باستان به زبان انگلیسی بود.  توسیدید یکی از مخالفان سرسخت دموکراسی در دوره جنگ های پلوپونزی محسوب می شد و به همین علت نیز، از شهر آتن که دارای نظام حکومتی دموکراتیک بود، تبعید گردید. انتشار این کتاب از سوی هابز بیانگر مخالفت صریح وی با آزادیخواهی سیاسی بود.

رساله «عناصر قانون؛ طبیعی و سیاسی» یکی دیگر از آثار علمی هابز است که در سال 1640 منتشر گرید. هابز در این رساله از شاه در مقابل پارلمان حمایت کرد. هابز در سال 1642 کتاب «در باره شهروند؛ یا مقدمات فلسفی مربوط به حکومت» را به زبان لاتینی نوشت. یک سال بعد، کتاب «نقد توماس وایت» را به رشته تحریر در آورد. مهم ترین کتاب هابز به نام «لویاتان ؛ یا ماده ، صورت و قدرت دولت دینی و مدنی » طی سال های 50-1649 نوشته شد. این متفکر و نویسنده انگلیسی همچنین برای دفاع از خود در مقابل اتهام بی دینی و الحاد ، در سال 1662 رساله «ملاحظاتی در باره معروفیت ، وفاداری ، روشها و دین آقای توماس هابز» را به رشته تحریر درآورد. همچنین در سال 1666 کتاب «مناظره میان فیلسوف و پژوهنده قوانین عرفی انگلستان» را نوشت که پس از مرگش توفیق انتشار یافت.

توماس هابز از جمله نویسندگانی است که به قلم خود زندگینامه اش را در سن هشتادگی نوشته است. دو سال بعد، شاهکارهای منظوم عصر باستان ، یعنی کتاب های ایلیاد و اودیسه هومر را به انگلیسی ترجمه کرد. «بهیموث» یکی از مشهورترین آثار هابز پس از کتاب لویاتان است. محورهای اصلی بحث در کتاب بهیموث ، مخالفت هابز با پارلمان انگلستان و بررسی علل اصلی وقوع جنگ های داخلی در انگلستان است. رساله های «هیئت سیاسی ، یا رساله در باره تن یا ماده» و «رساله در باره طبع بشر» از دیگر آثا این اندیشمند پرکار انگلیسی است که در سال های آخر عمر به رشته تحریر درآمده است.

بنابراین حیات علمی هابز را می توان در سه مرحله خلاصه کرد: در مرحله اول ، هابز با توجه به تسلطی که بر زبانهای لاتین و یونانی داشت، به مطالعه و ترجمه آثار علمای بزرگ یونان باستان مانند ارسطو و اقلیدس و شاعرانی چون هومر پرداخت. سفرهای هابز به کشورهای مختلف اروپایی و آشنایی او با بزرگان علم و دانش در مرحله دوم به وقوع پیوست. اما مرحله سوم از زمانی آغاز می شود که کتاب جنجالی لویاتان را دو سال پس از اعدام چارلز اول به رشته تحریر درآورد و آن را منتشر ساخت.

اهمیت هابز در اندیشه سیاسی غرب

توماس هابز از جایگاه و موقعیت خاصی در بین فیلسوفان و اندیشمندان سیاسی انگلیسی برخوردار است؛ زیرا او کسی است که نخستین رساله منظم و منسجم را در علم سیاست ، به زبان انگلیسی به رشته تحریر درآورده است. استفاده هابز از روش منطقی و ریاضی هابز در تدوین نظریه های سیاسی ، یک نوآوری و ابداع برجسته در عرصه اندیش های سیاسی غرب به حساب می آید.

اگر چه اندیشه های سیاسی هابز بر سیر تحولات سیاسی انگلستان تاثیر چندانی نداشت ولی پیشرفت و تحول در اندیشه سیاسی انگلستان و در سرتاسر قاره اروپا، تا حدود زیادی مرهون افکار سیاسی و نظریات هابز است. در همین راستا می توان ادعا کرد که بسیاری از اندیشه پردازان غربی در طی قرن های هفدهم و هجدهم ، در واکنش به آراء هابز و در مقام پاسخگویی به نظریات او ، وارد عرصه اندیشه های سیاسی شده اند.

ویژگی های عمومی اندیشه های سیاسی هابز

1) عقل گرایی

می توان گفت که فلسفه هابز به طور کلی و به تبع آن اندیشه سیاسی او ، فلسفه ای عقل گراست.  به عبارت دیگر، بسیاری از تحلیل گران عقیده دارند که فلسفه هابز با وجود همه نقدها و مخالفت هایی که علیه آن ابراز شده است، از زیر بنای علمی و منطقی مستحکمی برخوردار است. هابز با الگوگیری از علوم دقیقه بویژه هندسه اقلیدسی ، ابتدا توانست دستگاه فلسفی نسبتا منسجمی را طراحی کرده و سپس بر اساس آن نظریه های سیاسی خود را تدوین نماید.

هابز در جریان سفرهای متعدد خود به کشورهای اروپایی با علم هندسه آشنا گردید. دقت و قطعیت احکام و قضایای هندسی این متفکر انگلیسی را به شدت مجذوب خود کرد. علت اصلی علاقه هابز به هندسه ، روش استدلال آن بود؛ زیرا در این علم با حل قضایای بسیار ساده ، این امکان به وجود می آید تا بر اساس یافته های قبلی، قضایای بسیار پیچیده هندسی را به اثبات رساند و از این طریق به نتایج قطعی دست یافت. هابز عقیده داشت که با استفاده از روشی که در علم هندسه وجود دارد می تواند روابط علت و معلولی میان پدیده های هستی را کشف نماید.

2) ماده گرایی

هابز یکی از طرفداران جدی علم و معرفت جدیدی بود که پس از رنسانس ابتدا در ایتالیا و سپس در سایر سرزمین های اروپایی منتشر گردید. دانش جدیدی که بوسیله افرادی چون گالیله و فرانسیس بیکن پایه گذاری شده بود و عقیده داشت که جهان طبیعت و کل نظام هستی در واقع عالمی کاملا مادی است؛ عالمی که با دقتی ریاضی بر طبق قوانین ساده و قطعی علم مکانیک در حرکت و جنبش است. این نگرش جدید به جهان هستی که امروزه ماتریالیسم نامیده می شود، روح کلی حاکم بر اندیشه های هابز می باشد. بر این اساس می توان گفت که هابز ، به طور کلی مارواءالطبیعه را نفی کرده است ، از این رو، بسیاری عقیده دارند که این فیلسوف انگلیسی فردی ملحد و کافر بوده است. این مساله با شواهد تاریخی نیز همخوانی دارد زیرا بی دینی و الحاد یکی از مهم ترین اتهاماتی است که بر هابز وارد شده است.[15]

3) جبر گرایی

از آنجایی که هابز از اندیشمندی ماده گراست، در نتیجه ، تمامی تحلیل های او از انسان و مباحث مربوط به آن ، ماهیتی کاملا مادی گرایانه دارد. بر همین اساس، او منکر وجود آزادی اراده در انسان است و به صراحت اظهار می کند که چیزی به نام «انتخاب آزادانه»‌ انسان وجود ندارد زیرا تمامی عواطف و اندیشه های آدمی ، از حرکات مغز و سایر اندام های او سرچشمه می گیرد. مغز و سایر اعضا و جوارح انسان نیز به نوبه خود ، تحت تاثیر اجسام و اشیاء خارجی قرار دارند. بنابراین ، با توجه به تاثیر گذاری عوامل محیطی بر اراده و خواسته انسان ، به راحتی می توان رفتارهای او را در آینده پیش بینی کرد. به عبارت دیگر، انسان در مقابل تاثیراتی که از محیط پیرامون خود می گیرد، دارای هیچ اراده و اختیاری نیست.

بر اساس نگرش جبرگرایانه هابز نسبت به انسان و جهان ، می توان گفت که تحلیل او از عالم هستی و هر آنچه در آن است ، تحلیلی ریاضی و مکانیکی است. به زعم هابز ، اگر چه انسان یکی از پیچیده ترین موجودات جهان هستی به شمار می آید، اما این پیچیدگی نباید موحب شود که او را موجودی اسرار آمیز و رمز آلود بدانیم. هابز انسانها را همچون توپهای بازی بیلیارد در نظر می گیرد که بر اساس ضوابط و قوانین خاص علم فیزیک حرکت کرده و با یکدیگر برخورد می نمایند. یعنی تصور می کرد که گروههای انسانی و واکنش های آنها در مقابل یکدیگر، همانند توپهای بیلیارد، کاملا از قوانین مکانیکی محض پیروی می کنند. بر همین اساس، هابز ادعا می کرد که همه رفتارهای انسان را می توان با استفاده از قوانین ریاضی و فیزیک مورد مطالعه قرار داد و رفتارهای آینده او را پیش بینی کرد.

محورهای اساسی اندیشه سیاسی هابز

1. در باره انسان

نقطه آغاز اندیشه های سیاسی هابز در کتاب لویاتان، تحلیل روان شناسانه و مادی او از سرشت و ماهیت وجود آدمی است. نکته جالب توجه آن است که بدانیم ، دیدگاه کلی هابز نسبت به انسان ، تا حدود زیادی شبیه به دیدگاه ماکیاولی در کتاب شهریار است. هابز نیز مانند ماکیاول ، قبل از بیان هر قاعده کلی فلسفی ، ابتدا به بررسی موشکافانه خصوصیات و ویژگی های روحی و جسمی انسان می پردازد.

به عقیده هابز ، دو نوع میل و خواهش در انسان وجود دارد که برخی از آنها مانند علم دوستی، عشق به زندگی ، علاقه به صلح و آرامش و ترس از مرگ ، او را به سوی سازگاری و همزیستی مسالمت آمیز با دیگران هدایت می کند ولی در مقابل ، امیالی مثل خودپرستی ، قدرت طلبی و یا حتی امیال مثبتی مانند گرایش به برابری نیز در انسان وجود دارند که مانع از همزیستی مسالمت آمیز افراد با یکدیگر می شود. هابز عقیده دارد که امیال نوع دوم بر نوع اول سلطه دارد. به نظر او علت اصلی کشمکش ها و درگیری های تاریخی بین انسان ها را می توان در همین امر جستجو کرد.

از نظر هابز ، یکی از مهم ترین امیال انسان ، تمایل شدید او به کسب به قدرت و توانایی است. این میل تا زمانی که انسان زنده است با او همراه بوده و هیچ گاه وی را رها نمی کند زیرا ، تنها از طریق به دست آوردن قدرت بیشتر است که می تواند خود را جمیع خطرات و تهدیدها حفظ کند. بر این اساس ، هابز عقیده دارد که مهم ترین هدف انسان در زندگی ، دستیابی به قدرت است و به همین دلیل ، همه مسائل گوناگون زندگی او ، تحت تاثیر این مساله اصلی قرار می گیرد.

هابز همچنین تصور می کرد که انسان در وقع، حیوانی است که همه اعمال خود تنها به دو انگیزه انجام می دهد. این دو انگیزه عبارت اند از: ترس و سود شخصی. به اعتقاد هابز تنها صفتی که موجب متمایز ساختن انسان از سایر موجودات می شود، توانایی و قدرت عقلی اوست. اما عقل از دیدگاه هابز تنها وسیله ای است که می تواند به انسان کمک کند تا از اموری که برای او ترس آور هستند ، بپرهیزد. همچنین این امکان برای هر انسانی وجود دارد که به مدد عقل خود ، چیزهایی را که برایش سود آور و لذت بخش است ، به چنگ آورد.

هابز عقیده داشت که شرایط زندگی برای انسان ها بسیار دشوار و ظالمانه است ؛ زیرا طبیعت واقعی موجودات زنده، آنها را به پیکاری خشونت آمیز وامی دارد.  هابز به روش های مختلف استدلال می کرد که ترس عمومی افراد از یکدیگر سرانجام موجب بروز جنگ بین آنها خواهد شد زیرا هر یک از آنها در ترسی دائمی از تهدیدهای دیگران علیه خود به سر می برند. هابز در پایان این بحث نتیجه می گیرد که انسان برای رهایی از این وضعیت، ممکن است به همنوعان حمله نماید.

به اعتقاد هابز ، جامعه انسانی در وضع طبیعی خود، یعنی شرایطی که قانون و دولت وجود ندارد، در حالت «جنگ همه علیه همه» به سر می برد. در این جامعه حق و باطل معنایی ندارد و قانون جنگل بر آن حاکم است بعنی حق از آن کسی است که قوی تر است. البته باید توجه داشت که منظور هابز از حالت «جنگ همه علیه همه» آن نیست که همه افراد جامعه همیشه در حال جنگیدن با یکدیگر باشند بلکه منظور او این است که هیچ یک از افراد بشر در این شرایط ، احساس امنیت نمی کند و در خطر دائمی تجاوز از سوی دیگران به سر می برد

آریو اشراقی راد

متخصص سئو و طراح سایت، از بچه های خون گرم جنوب، دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه شهید چمران، کارشناسی ارشد و دکترا از دانشگاه گوگل!! دوست دارم تجربیاتمو با شما درمیان بذارم. اما متاسفانه مشغله کاری زیاد اجازه نمیده!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا