محققان میگویند سابقه ابتلا به “استرس عصبی پس از حادثه” به ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و پیشتر از نبردهای ایران و یونان باز میگردد.
بنا به شواهد و مطالعات تازه ای که از سوی محققان دانشگاه انگلیا راسکین در کمبریج صورت گرفته، رویارویی رزمندگان دوران باستان با “اشباح میدان نبرد” با نشانههای “استرس عصبی پس از حادثه” (PTSD) که در دوران مدرن تعریف شده است همخوانی دارد.
این گروه از محققان در مطالعات خود، ترجمه متون باستانی بازمانده از بین النهرین (عراق امروزی) را بررسی کرده اند.
پژوهشگران دانشگاه انگلیا راسکین نتیجه گرفته اند که موقعیت مبتلایان به “استرس عصبی پس از حادثه” عمری به درازای تمدن بشری دارد.
پروفسور جیمی هکر هیوز، مشاور پیشین روانشناسی بالینی در وزارت دفاع بریتانیا، می گوید نخستین تعاریف از بیماری “استرس عصبی پس از حادثه” اغلب به هرودوت مورخ یونانی نسبت داده می شود.
به گفته این استاد دانشگاه، هرودوت با اشاره به یکی از رزمندگان سپاه یونان به نام اپیزلوس که در نبرد ماراتن با سپاه ایران جنگیده بود می نویسد: “او ناگهان بینایی هر دو چشمش را از دست داد بدون آنکه چیزی به او برخورد کند.”
اما بنا به تحقیقات پروفسور هیوز، ارجاعاتی به این اختلال عصبی در متون بازمانده از تمدن آسوری در بین النهرین در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۶۰۹ پیش از میلاد هم وجود دارد.
اشباح
در آن دوران، مردان پیش از اعزام به جبهه نبرد به مدت یک سال در پروژههای جاده سازی و پل سازی مشغول به کار بودند، بعد یک سالی را در خط مقدم می جنگیدند، و پس از آن برای یک سال به خانوادههای خود می پیوستند تا این چرخه تکرار شود.
او می گوید: “نشانههای تقریبی عوارض بعد از نبرد، همان چیزهایی بوده که امروزه استرس عصبی پس از حادثه نامیده می شود.”
این محقق با اشاره به متونی که وضعیت رزمندگان باستانی را توصیف کرده می گوید: “آنها صدا و تصاویر اشباحی را شرح داده اند که با آنها صحبت می کردند. شاید اشباح کسانی بوده اند که همین رزمندگان در میدان نبرد کشته بودند. این دقیقا همان تجربه ای است که سربازان دوران مدرن با آن مواجه هستند. یعنی کسانی که در جنگ هایی با فاصله نزدیک به دشمن حضور داشته اند.”
درک بهتر از عارضه “استرس عصبی پس از حادثه” در سالهای پس از جنگ ویتنام تشخیص داده شد.
پروفسور هیوز می گوید: “از زمانی که تمدن بشری و جنگ بوده، استرس پس از حادثه هم وجود داشته است. این موضوع مربوط به قرن ۲۱ نیست.”